حجتالاسلام غلامی: فضای علوم انسانی دچار سیاستزدگی شده است
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۴۲۶۴۳
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فاری، حجتالاسلام رضا غلامی، رئیس شورای سیاستگذاری مجمع عالی علوم انسانی و اسلامی در نشست خبری هفتمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی و ششمین جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی که دوشنبه ۱۵ آبانماه برگزار شد با اشاره به اینکه زمانی میتوان به تحول بنیادین امیدوار بود که فضای علوم انسانی در کشور زنده و با نشاط و رقابت برای نقد و نوآوری ملموس باشد، گفت: برای تحول بنیادین باید اشراف لازم از سوی استادان و محققان نسبت به نظریات جدید جهانی وجود داشته باشد و گفتوگوهای آزاد علمی میان صاحبان نظریههای متفاوت چه در داخل و چه در سطح جهانی در حد بالایی انجام بگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: واقعیتی که نمیتوان آن را نادیده گرفت این است که سرمایهگذاری پژوهشی به ویژه در زمینه تحول در علوم انسانی بسیار اندک و چه بسا در حد صفر است. باید از مسئولان پرسید که سهم بودجه پژوهش علوم انسانی از کل بودجه پژوهش کشور چقدر است؟ چرا دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی علوم انسانی بودجه چندانی برای فعالیتهای پژوهشی و پیراپژوهشی ندارند؟ امروز گاهی از حمایتهای صندوق حمایت از پژوهشگران یا حمایت معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور و بنیاد نخبگان از استعدادهای برتر و از نخبگان علوم انسانی میشود اما این حمایتها و حد و اندازه آنها بیشتر شبیه یک شوخی است.
وی با اشاره به اینکه فضای علوم انسانی دچار سیاستزدگی است، افزود: بعضی از جناحها به دنبال استفاده ابزاری از دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی علوم انسانی به نفع خود هستند و به همین دلیل، نه تنها آزاداندیشی در دانشگاهها کم شده است بلکه سایه نگاههای امنیتی بر سر استادان علوم انسانی دیده میشود.
غلامی مسأله دیگر در بحث تحول در علوم انسانی را به تصمیماتی که برای ارتقاء علوم انسانی گرفته میشود، مرتبط دانست و ادامه داد: خیلی از این تصمیمات، نه توسط متخصصان درجه یک این عرصه گرفته میشود و نه از پختگی کافی برخوردار است. این مطلب بارها و به درستی تکرار شده که مهندسین یا متخصصان علوم پایه با نهایت احترامی که برایشان قائل هستم، درک درست و عمیقی از علوم انسانی ندارند و معمولاً رفتار تحقیرآمیز و مخربی با این علوم دارند.
وی منطق آییننامه ارتقاء اعضای هیأت علمی را متناسب با عقلانیت حاکم بر علوم انسانی ندانست و افزود: این آییننامه ناقدپرور و نوآورپرور نیست و علوم انسانی را به شدت سطحی و کم عمق کرده است. برخی از بزرگان مشهور فلسفه در دنیا، بعد از ۲۰ سال یا در مواردی بیشتر، مطالعه و تأمل عمیق، تازه توانستند یک نظریه تحول آفرین ارائه کنند. دانشمندان ما در علوم انسانی و اسلامی زمانی میتوانند نوآوری کنند که با آنها مانند کارمند ادارات رفتار نشود.
رئیس شورای سیاستگذاری مجمع عالی علوم انسانی اسلامی بیان کرد: من زمانی که در اوائل دهه ۸۰ دبیر هیأت حمایت از کرسیهای نظریه پردازی بودم، آن زمان به مسئولان میگفتم تا زمانیکه بستر طبیعی و مساعد و شوقانگیز برای نظریهپردازی وجود نداشته باشد، برگزاری کرسیهای عرضه نظریه فایده زیادی ندارد اما همکاران من ترجیح دادند به جای ایجاد بسترهای نظریهپردازی، کرسیهای ارزیابی نظریات که وجود ندارد را تأسیس کنند!
غلامی روند اصلاح و تقویت آییننامه ارتقاء را هم غلط دانست و گفت: بعضی مسئولین عملگرای ما، نه فقط از علوم انسانی چیز چندانی نمیدانند، بلکه حاضر نیستند صورت مسأله را عمیقاً درک کنند. ما اخیراً یک متن ۸۰ صفحهای درباره نقد و ارزیابی آییننامه ارتقاء برای مسئولان فرستادیم اما آن مقام مسئولی که میخواست درباره آییننامه یک کاری انجام دهد، به من گفت که من حتی یک جمله هم از این متن مفصل شما نتوانستم برای درج در آییننامه پیدا کنم! من دوست داشتم به ایشان بگویم، ما نجار یا خیاط نیستیم. کار ما یک کار عمیق فکری است. اول آن ۸۰ صفحه را دقیق مطالعه کن و درباره محتوای آن تعمق کافی داشته باش تا تدریجاً متوجه بشوی اشکال کار کجاست، بعداً به طور طبیعی راه برای اصلاح آییننامه باز خواهد شد.
وی به عرضه مقاله توسط کنگره علوم انسانی اسلامی اشاره کرد و گفت: کنگره بین المللی علوم انسانی، اسلامی به منزله یکی از توابع مجمع عالی علوم انسانی اسلامی و البته به عنوان یک کنگره غیر دولتی، تا الان بیش از ۷۰۰ مقاله علمی خوب در ۱۶ رشته اصلی علوم انسانی عرضه کرده و این، کار کمی نیست.
این ۷۰۰ مقاله که اغلب با داوریهای سخت پذیرفته شده است، امروز به منبع علمی قابل توجهی برای محققان و دانشپژوهان این عرصه تبدیل شده است.
غلامی ادامه داد: ما در کنار برپایی کنگره، متون علمی گوناگونی را منتشر کردهایم که امروز از آنها به عنوان متن آموزشی یا کمک آموزشی استفاده میشود. یکی از مزیتهای فعالیتهای علمی کنگره علوم انسانی اسلامی، توجه جدی به نقد و تضارب آراء است. چه تضارب آرا با موافقان این علوم و چه مخالفان این علوم و در این ۱۵ سال، آغوش خودمان را به روی نقدهای عالمانه باز کردیم و حتی در برگزاری نشستهای نقد علوم انسانی اسلامی پیشقدم شدیم.
وی در پایان یادآور شد: همکاری با محققان دنیای اسلام یکی دیگر از اقدامات کنگره علوم انسانی اسلامی بوده است به طوریکه موفق شدیم علاوه بر شناسایی محققان برجسته در زمینه علوم انسانی اسلامی در نقاط گوناگون دنیا، با برخی از آنها رابطه علمی برقرار کنیم. امیدوارم کنگره هفتم نیز یک کنگره ممتاز در جهت تکمیل راهی باشد که از ۱۵ سال پیش آغاز شده است.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: کنگره علوم اسلامی انسانی رضا غلامی مجمع عالی علوم انسانی کنگره علوم اسلامی انسانی علوم انسانی اسلامی آیین نامه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۴۲۶۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید!
در بخشی از بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه آمده است: آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه میخواهند و آن را به بیراهه کشاندند، شما هم نسبتی با رسالت مذکور تاکنون نداشتهاید!
بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه در پی میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر زلفیگل.
وزیر محترم نهادِ علم جمهوری اسلامی
سلام علیکم
به مهد علوم انسانی و جمع دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی (ره) خوش آمدید. از اینکه تصمیم گرفتید بالاخره پس از سه سال از زمان شروع وزارتداریتان، در میان دانشجویان دانشگاهی حاضر شوید که بارها بهصورت تشریفاتی و اداری در آن حضور یافتهاید، بسیار خرسندیم.
و، اما بعد..
امروز حدود سه سال از زمانی که شما از عنوان «استاد عالی شیمی در سنگر خود یعنی آزمایشگاههای شیمی» خداحافظی کردید و عازم ساختمان وزارت علوم شدید گذشته است. هرچند برای ما پرسش مهمی است که با چه افق و تدبیری شیمیدان نمونه کشوری باید در مقامِ عالی وزارتخانهای قرار گیرد که ماهیت آن هیچ نسبتی با سررشتهی دانشگاهی وی ندارد، اما بگذریم و به اصل مطلب بپردازیم …
آقای وزیر!
شنبه هفته جاری - سالروز بیانات تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ بود. بیاناتی که یک روز بعد بهانهای برای آغاز انقلاب فرهنگی شد. اینکه متولیان انقلاب فرهنگی دانشگاهها چگونه آن را از اهداف اصیل خود دور کردند و بهانهای برای تسویهحسابهای شخصی در آن دوره قرار دادند، موضوع بحث ما نیست.
اما شما وزیر محترم و حضار این جلسه را فقط به یک جمله متوجه میکنیم: «دانشگاهها باید تغییر بنیانی کنند و باید از نو ساخته بشوند». عنایت دارید پس که انقلاب فرهنگی رسالتِ لحظهای شما و پیشینیان شما در وزارت علوم بوده است. انقلابِ فرهنگی! انقلابْ و نه ادارهٔ روزمرّه؛ فرهنگی و نه امنیتی!
پس ما در سالگرد روزی میزبان شما در دانشگاه علامه طباطبائی (ره) هستیم که چنین رسالتِ سیاسیای از زبان عارف انقلابی تاریخِ ما، امام روح الله خمینی (ره) خطاب به شما و جایگاه شما صادر شده است؛ چه خوش باشد که همین «گزاره تاریخی» هم معیار نقد و بررسی عملکرد حضرتعالی در صدارت وزارت علوم باشد! آیا شما در مسیر تحول بنیانی دانشگاه هستید آقای زلفیگل؟!
علاقهمندیم بهعنوان بسیجیان خمینی (ره) و سربازان امام خامنهای در سنگر مهمترین دانشگاه علوم انسانی کشور، سخنِ آخر را اول به شما بگوییم:
«آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه میخواهند و آن را به بیراهه کشاندند، شما هم نسبتی با رسالت مذکور تاکنون نداشتهاید!».
اما چرا میگوییم شما اشتباهی بودید؟
شما با افتخار در روز دفاع از خویش در مجلس شورای اسلامی و در مقابل چشمان ملت ایران، از ایدههای خودتان برای تقویت «دانشگاه کارآفرین» سخن گفتید. محض اطلاع عرض میکنیم آقای وزیر که این سیاست محبوبِ شما، یعنی کارآفرین کردن دانشگاه، نه فقط سیاست شما و اصلاحطلبان پیش از شما بلکه یک سیاست جهانی-غربی جهتِ «تبدیل دانشگاه به بنگاه» بوده است!
این راهبرد سالهاست دانشگاه مظلوم انقلاب اسلامی را تبدیل به «بنگاههای پروژهبگیری» کرده است که اساساً با طرح «دانشگاه جمهوری اسلامی» امام خمینی (ره) فاصله دارد. در دانشگاه کارآفرینِ شما خلاقیت فکری-دانشجویی مُرده است و «پول و کار» حرف اول را میزند. دانشگاه تبدیل به بنگاه استارتاپی شده و در آن علم، رخت بربسته است و منافع شخصی، گروهی، حزبی، شرکتی و پروژهای حرف اول را میزند. در این وضعیت دیگر چیزی به عنوان دانشجوی آزاده و استاد دانشگاه مستقل باقی نمیماند. چیزی به اسم شور و اشتیاق دانشجویی و برنامه پژوهشی مستقل، بروز پیدا نمیکند.
در این شکل دانشگاه، صرفاً پیمانکارِ دولت و شرکتهای بزرگ تلقی میشود و هزینههای خود را از طریق حل مشکلات فنی و تکنیکی دولتها و بازار تامین میکند. دانشگاه به سمت مسائل کاربردی متمایل میشود و تحقیقات بنیادی در علوم پایه و انسانی که نسبت کمتری با مسائل کارکردی دارند و اساساً کمتر پولساز هستند، به حاشیه میروند. این «سیاست» میراثی است که آقای ستاری معاون علمی سابق رئیس جمهور دولت امید، برای شما و رئیس جمهور محترم فعلی و البته دیگر ارکان حاکمیت به ارث گذاشته است!
یکی از مهمترین دستاوردهای دانشگاه کارآفرین، از ابتدای دهه ۹۰ تا اکنون که با شما سخن میگوییم «سیاستزدایی از محیط دانشگاه» بوده است. سیاستزدایی یعنی چه؟ یعنی تضعیف هدفمندِ تشکلهای دانشجویی. یعنی اولویت رفاه و ساختوساز عمرانی بر تقویت بنیهٔ فکری دانشگاه. یعنی ترس از آزاداندیشی دانشگاهی. یعنی سپردن افسار دانشگاه به نهادهای محترمِ حراستی-امنیتی. یعنی سوقدادن دانشجو به سوی اندیشه کارآفرینی بهجای اندیشه سیاسی. یعنی خالی شدن دانشگاه از اساتید دینمدار، میهندوست و متعهد به چارچوبهای ملی سرزمینی. یعنی غلبه چاپلوسی. یعنی خنثی بودن طرحها و واحدهای درسی. یعنی حضور تشریفاتی مسئولین حکومتی. اینها فقط مصادقی از سیاستزدایی است آقای وزیر.
اما دانشگاه از منظر ما آقای زلفیگل پیمانکارِ هیچکس نیست. دانشگاه بنگاه اقتصادی و تجاری نیست. دانشگاه مرکز کارآفرینی نیست. «دانشگاه، دانشگاه است و رسالتش طرح مسئله برای سیاست است و این رسالت فقط و فقط به دست دانشجو و استاد متعهد و آگاه رقم میخورد.».
البته این سیاستهای کارآفرینی، اقتصاد کشور را هم به سمت الگوهای خدماتی برده و دانشجویان و دیگر اقشار را، از ورود به عرصه مهم تولید منع کرده است. نمونهاش را میخواهید؟ دانشگاه شریف و دانشگاه علامه طباطبائی!
آقای وزیر!
مدت مدیدی است پارک علم و فناوری دانشگاه شریف، مهمتر از خودِ دانشگاه شریف نزد شما مسئولین جلوه کرده است. مدت مدیدی است بودجههای هنگفت برآمده از قانون تقویت دانشبنیان، دانشگاهیان را به مدیران شرکتی تبدیل کرده است. مدت مدیدی است دانش تاریخی ایرانی-اسلامی در تمامی حوزههای علمی، جایش را به «مدلهای خلاقیت زیستبوم فناوری استارتاپی» داده است. مدت مدیدی است همین دانشگاه علامه طباطبایی، هیچ رنگ و بویی از علوم انسانی درش باقی نمانده است و در عوض پارکینگ مسئولین و منسوبین بازنشستهٔ همهی دولتها شده است! البته به تازگی آقای معتمدی پارک علم و فناوری هم قرار است راهاندازی کنند که طبق شواهد موجود ما، چیزی جز بازتکرار فاجعه اکوسیستم استارتاپی دانشگاه شریف نخواهد شد. دانشگاه مظلومِ علامه امروز نه تنها فقط از کمرمقی و بی انگیزگی مدیریتی، بلکه از سردرگمی طراحی ایده اختصاصی علوم انسانی خویش رنج میبرد و البته همین معضل با نزاعهای طایفهای داخل دانشگاه نیز آمیخته شده است!
پس آقای زلفیگل!
وقتی از نجات دانشگاه و احیاء نهاد علم و تحول بنیادین دانشگاه سخن میگوییم، از ارادهها و تصمیمهای پولادین برای برچیدن چنین وضع اسفناکی سخن به میان میآوریم. شما در بیش از دو سال گذشته، صرفاً به اداره و رفع و رجوع امور این وزارتخانه حساس و مهم فکر کردهاید که البته در همان هم ناتوان بودهاید و به همین سبب به عقیده بسیاری از متخصصان، مستحقترین وزیر دولت آقای رئیسی برای برکناری بودهاید؛ و الحق که معاونین وزارتخانهٔ شما بیشتر برای جایگاهی که در اختیار داشتهاند ایده و دستاورد داشتهاند تا شما.
از کارنامهای که در ایام انتصاب رؤسای دانشگاهها داشتید، کمیته انتصابات وزارت علوم را از موضوعیت انداختید، عملاً رؤسای ناکارآمدی را در دانشگاههای کشور منصوب کردید و نتیجه این همه بیتدبیری را در بلوای ۱۴۰۱ دیدید، تا نگاهی که در طول این چند سال به تشکلهای دانشجویی و اساساً بافت فرهنگیِ دانشجویی بهعنوان «مجموعههای پرادعا و غیرکاربردی» البته برخلاف نظر رهبری انقلاب اسلامی داشتهاید و این در جلسات خصوصی بیشتر خودش را نشان داده، نمایانگر رویکرد مدیریتی و عملکرد شماست!
جناب وزیر!
با این رویکردها، شما اقدام درست و لازم اخراج اساتید ضد انقلاب و اسلام و دین از دانشگاه را، تبدیل به ابزاری برای تسویهحسابهای شخصی رؤسای دانشگاههای کشور با همکارانشان کردید که البته در همین دانشگاه هم مشاهده شده است؛ بنا نبود با حذف اساتید مطلقاً ضد انقلاب از دانشگاه، ما دانشجویان انقلابی پذیرای اساتیدِ مطلقاً بیسواد و رانتخوار اصطلاحاً حزب اللهی یا انقلابی باشیم. دانشگاه، اساتید و گروههای آموزشی مبتنی بر منطق و اراده علمی، بصیرت سیاسی و اهلیت برای مصالحهجویی اجتماعی میخواهد که مسیرِ علمی-سیاسی خودشان را از مسیرِ ایران اینترنشنال، جنبش سبز، بی بیسی و ایضاً فلان رئیس و وزیر و وکیل دولت انقلابی سیزدهم نگیرند! بلکه عالم باشند و صرفاً به استقلال ملی و دینی دانشگاه و ایران اسلامی متعهد باشند.
یا مثال سادهتری بزنیم که مدتهاست توسط بسیج دانشجویی دانشکده روانشناسی همین دانشگاه پیگیری میشود. کاش بدانید هیچ سازمانی با ابلاغیه اداره نمیشود و اراده لازم است:
ابلاغیه چند روز گذشته وزارت علوم مبنی بر اجراییسازی بند ت از ماده ۲۶ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در دانشگاهها که از مطالبات رهبری انقلاب هم بوده، در فضای مجازی منتشر شده است. اما آقای وزیر، فقط در همین حد هم باقی مانده است! حتی برخی دانشگاهها این ابلاغیه را دریافت نکردهاند. هیچ ارادهای در دانشگاهها برای ترویج زیست مادرانه وجود ندارد. چگونه است که در بحران کرونا همه نهادها بسیج میشوند تا با بحران مقابله کنند و از آموزش مجازی تا کلیه امکانات را به کار میگیرند، اما در بحران جمعیت همان مدیریت دانشگاهها و وزارت علوم حاضر به اجرای بند ت ماده ۲۶ قانون جوانی جمعیت نیستند؟!
آقای وزیر علوم جمهوری اسلامی ایران!
دانشجو قرار است عنصر فعالی باشد که در ضمن نگاه نقادانه به خود و کشور، در آیندههای نهچندان دور، حلال مشکلات ملت و دولتش باشد. اما با مدیریت درخشان شما و پیشینیان شما، دانشجویان تبدیل به کارمندانی شدهاند که سر ساعتی مشخص به دانشگاه میآیند و بی سرو صدا در ساعتی دیگر از آن خارج میشوند. گویا شما همین دانشگاه را میخواهید. دانشگاهی مرده و سوت و کور. الحق والانصاف باید برای شما دست زد. وقتی وضع چنین است، مجدداً باید تکرار کنیم که
«شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه میخواهند و آن را به بیراهه کشاندند!».
اما سخن آخر، جناب دکتر زلفیگل!
ما بهعنوان دانشجویان انقلابی که ابتدای سال تحصیلی مورد لطف شما قرار گرفتیم، شما را به همان بیانات امام خمینی در ۵۸/۰۲/۰۱ فرامیخوانیم. همان روز هم چنین قصدی داشتیم و امروز با صدای رساتری اعلام میکنیم؛ «انقلابِ اسلامی از شما اتخاذ سیاستی را میطلبد که نهادِ علم در مسیرِ دانشگاهِ جمهوری اسلامی قرار گرفته باشد؛ دانشگاهِ ایرانیِ دروننگر و برونزا، استقلالطلب، دینمدار، عدالتخواه، آزاداندیش، مولّد و حامی مقاومت مستضعفان جهان.»
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته